“ناراحت نباش”، “گریه نکن”، “نترس”، “مثل بچهها نباش”. برخلاف حرفهای شما، کودکان معمولا انقدر ناراحت میشوند که مرتب گریه میکنند و به طور طبیعی آنها نمیتوانند احساسات خود را با کلمات بیان کنند. آنها غمگین میشوند، میترسند و این بسیار طبیعی است که شما بخواهید آنها را در برابر این احساسات محافظت کنید. اما گفتن شما باعث نخواهد شد که کودک شما احساس بهتری پیدا کند، در ضمن حرف شما به کودک حاوی این پیام به اوست که تو در حال حاضر احساس درستی نداری. بهطور مثال گریه کردن زمانی که ناراحتی کار نادرستی است!
بهجای انکار کردن احساسات کودک، میبایست احساسات او را به رسمیت بشناسید. بهجای “ناراحت نباش” بگید “این خیلی ناراحت کنندهاست که آرش دیگه نمیخواست با تو دوست باشه، اما تو میتونی دوستهای دیگهای پیدا کنی” یا به جای “نترس” بگید “این طبیعیه که از مهدکودک جدید بترسی، اما من روز اول با تو میام تا با بچهها دوست بشی، من کنارتم”.
وقتی که احساسات کودک خود را به رسمیت میشناسید و به آن نامی مانند “ترس” میدهید، کودک شما از این به بعد احساس خود را با نام میشناسد و آن را برای شما بیان میکند و کمتر آن را ابراز میکند. او کمتر گریه میکند، کمتر میترسد. به علاوه آشنایی کودک با احساساتش و قبول آنها موجب افزایش هوش هیجانی او میشود.