پیاژه فعالیتهای کودک را بهوسیله اصطلاحات مربوط به گرایشهای بیولوژیک که در همه ارگانیسمها پیدا میشود مشخص میسازد. این اصطلاحات و گرایشها عبارتند از: جذب، تطابق و سازمانبندی.
جذب: به معنی داخل خود کردن است به همان صورتی که در عمل خوردن یا هضم صورت میگیرد. در قلمرو قوای ذهنی ما نیاز داریم اشیاء یا اطلاعات را درون ساختارهای شناختی خود جذب کنیم. برای نمونه افراد بزرگسال از راه خواندن کتابها اطلاعات را جذب میکنند. اما در اوایل زندگی یک کودک شیرخوار ممکن است از راه چنگ زدن به یک شیء بکوشد آن را جذب کند و درون شمای چنگ زدن خود جای دهد.
تطابق: برخی اشیاء با ساختارهای موجود کاملا مطابقت ندارند، بنابراین ما باید تطابق به عمل آوریم، به این معنی که تغییراتی در ساختارهای خود ایجاد کنیم. برای نمونه یک دختربچه شیرخوار ممکن است دریابد که او تنها موقعی میتواند به اسباب بازی خود دست یابد که نخست مانعی را از سر راه خود بردارد. از راه چنین تطابقهایی شروع به ساختن وسایل موثر و مفید برای کنار آمدن با دنیا میکنند.
سازمانبندی: سومین گرایش، سازمانبندی است. مثلا یک پسر بچه چهارماهه ممکن است این استعداد را پیدا کرده باشد که به اشیاء بنگرد و به آنها چنگ بزند. او به زودی خواهد کوشید این دو عمل را با هم ترکیب کند یعنی به همان اشیائی چنگ بزند و دست بیندازد که به آنها نگاه میکند. همینطور ما در یک سطح ذهنیتر نظریهها را میسازیم. به نظر میرسد که ما پیوسته میکوشیم افکار خود را در نظامهای هماهنگ سازمانبندی کنیم.